به مناسبت زادروز اسوه صبر و استقامت پیامآور دشت کربلا حضرت زینب کبری(س)، مثنوی علی انسانی در مدح این بانوی بزرگ را در ادامه میخوانید.
ای که شدی مات رخ شاه عشق
قامت تو، عمود خرگاه عشق
تو کیستی؟ که عقل مجنون توست
عشق، تو را عاشق و مدیون توست
به مناسبت زادروز اسوه صبر و استقامت پیامآور دشت کربلا حضرت زینب کبری(س)، مثنوی علی انسانی در مدح این بانوی بزرگ را در ادامه میخوانید.
ای که شدی مات رخ شاه عشق
قامت تو، عمود خرگاه عشق
تو کیستی؟ که عقل مجنون توست
عشق، تو را عاشق و مدیون توست
باز هم پنجه خود شست به خون آل سعود
باز این طایفه پست ستمکار و عنود
تیغ آورده زکین بر سر حجاج فرود
مرگ بر آل فتن، آل ستم، آل جحود
لعنت الله علی آل سعود
سالها پیش هم این قوم لعین بدکار
حمله کردند چو کفتار به جمع زوار
جوی خون گشت روان از عمل این فجار
امنیت رفته دگر از حرم ربِّ وَدود
لعنت الله علی آل سعود
ای کاش غزل قصیده می شد
سـیب غـزلم رسـیده می شد
بـا نام رضـا سـیاهـه ی دل
با معجزه ای سپیده می شد
میلاد حضرت حجة بن الحسن آقا امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) را به همه دوستان عزیز تبریک عرض می کنم.
دل شود امشب شکوفا در زمین
می زند لبخند شادی بر زمین
آسمان ِ دل تبسم می کند
روی ماهت را
قلمو را زِ طهورای بهشت آب کشید
چشم انداخت به ابروی تو محراب کشید
خواست تا یک اثر از چشم شما خلق کند
دور خورشید مداری زد و یک قاب کشید
بر بلندای قَدَر شوکت پیشانی نو
تکیه اش تا به آسمان ها بود هیچ بادی تکان نمی دادش
در خیابان قدم که بر می داشت هیچ دستی نشان نمی دادش
آن زمانی که شل گره می زد روسری های عشوه را بر سر
سر به زیرانه گرچه می آمد، بوق امّا امان نمی دادش
می خرامید و دلبری می کرد باز آهوی خوش خیال امّا
در چراگاه چشم های هوس هیچ گرگی زمان نمی دادش
تا به روزی رسان توکل کرد، برِکت بین سفره اش گل کرد
شهوت تشنه ی شکم سیران، وعده ی آب و نان نمی دادش
لب بلوار منتظر مانده، کمی از قبل ها معطل تر
در عوض عشق و حال راننده سفری رایگان نمی دادش
مثل هر روز باد می آمد، بادهایی که بی حیا... امّا
گره اش سفت بود روسری اش، هیچ بادی تکان نمی دادش
علی فردوسی
به مناسبت شهادت پیشوای ششم شیعیان حضرت امام جعفر صادق (ع)
نه رواقی، نه گنبدی، حتی
سنگ قبری سرمزار تو نیست!
غیر مُشتی کبوتر خسته
خادمی، زائری، کنار تو نیست
*
بغض هایم کجا دخیل شوند؟!
پس ضریحت کجاست آقاجان؟!
روضه خوان ها چرا نمی خوانند؟!
گریه ها بی صداست آقاجان
*
گنبدی نیست تا دلم بپرد
پابه پای کبوتران شما
کاش می شد که دانه ای گیرم
امشب از دست مهربان شما
*
حرفِ گلدسته را نباید زد
تا حسودان شهر بسیارند
از شما خانواده آقاجان
درمدینه همه طلبکارند!
*
حیف آن چاهها که حیدر کند!
چقدر مادرت دعاشان کرد
عوض آن همه محبت ها
این مدینه چه خوب جبران کرد!
*
کاش ایران می آمدی آقا
نزد ما اهلبیت محترمند
پیر مظلوم بی حرم، اینجا
پسران تو صاحب حرمند
*
کاش ایران می آمدی آقا
مُلک ری قبله ی ولا می شد
مثل مشهد برایتان اینجا
مشهدالصادقی بنا می شد
*
کاش ایران می آمدی آقا
قدمت روی چشم ما جا داشت
کاش خاک شلمچه و فکه
عطر یاس عبایتان را داشت
*
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش رأفت و حیاء دارند
ریسمان دست هم نمی بندند
همه دل های با صفا دارند
*
کاش ایران می آمدی آقا
در مدینه غریب افتادید
من بمیرم برایتان؛ گیرِ
عده ای نانجیب افتادید
*
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش از مغیره بیزارند
حرمت گیسوی سپیدت را
در مدینه نگه نمی دارند
*
کاش ایران می آمدی آقا
نوکری تو کم ثوابی نیست
همه جا از فضائلت گویند
صحبت ازمجلس شرابی نیست
**** وحید قاسمی ***
صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت
آسمان تیره شد از بسکه دل ماه گرفت
بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت
یک نفس گفت ؛ ولی آینه را آه گرفت
میلاد مسعود سومین اختر تابناک امامت و ولایت، حضرت امیر المومنین حسن ابن
علی (ع)، نوه عزیز پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) و پسر ارشد امیر المومنین علی بن
ابیطالب (ع) و دردانه حضرت فاطمه زهرا (س) را به ساحت نورانی و مقدس صاحب
الزمان (عج) و دوستانم تبریک و تهنیت عرض می کنم.
با تیــــغ نـــظر سیـــنه ســپر امده بــودی
دنبـــال سر چـــند نفــــر امـــده بــودی