حرف حقی که از آن اراده باطل می شود
پرده اول:
پیغمبر به سپاهیان اسلام به فرماندهی اسامه دستور اکید داده بود که بروند در مقابل تهاجمات سپاه رومیان از سرحدات ممالک اسلامی محافظت کنند. موضوع شیطنت های یهویان جدی بود و فلسطین و شامات در خطر بودند
ابوبکر و عمر بهانه آوردند و با سپاه همراه نشدند. گفتند اسامه جوان است و ما تحت فرماندهی او قرار نخواهیم گرفت.
پیغمبر با عصبانیت گفت: لعن الله من تخلف عن جیش الاسامه
خدا لعنت کند هرکس که از سپاه اسامه تخلف کند.
از طرفی یک زن یهودی در آب آشامیدنی پیغمبر سم ریخته بود (ترور بیولوژیکی) و ابوبکر و عمر می دانستند که روزهای آخر عمر پیغمبر است.
پرده دوم:
خلافت غصب شد. حکومت اسلامی به دست کسانی افتاد که قبلا پدران آنها مخالفان سرسخت پیغمبر بودند و تا آخرین نفس با اسلام جنگیده بودند. از جمله معاویه بن ابی سفیان که توسط عمر در شامات و فلسطین حکمران شده بود.
وقتی امیرالمونین امام، حاکم و خلیفه مسلمین شد تصمیم گرفت که معاویه را عزل کند. اما معاویه دل از قدرت نمی کند. به همین خاطر با تدارک سپاه در جنگ صفین با حضرت امیرالمومنین روبه رو شد. در این جنگ شکست نخست به معاویه افتاد اما با حیله امروعاص قرآن ها بر سر نیزه رفت و شعار فریبنده " لا حکم الا لله" از سپاه معاویه برخواست.
ساده لوحان و احمق ها در حالی که مالک اشتر فقط دو ضربه شمشیر تا خیمه معاویه فاصله داشت با زور شمشیر به حضرت علی فشار آوردند تا فرمان آتش بس را اعلام کند.
علی گفت: لاحکم الا لله کلمه حق و یراد بها الباطل
این یک حرف حق است که از آن نیت باطل می کنند.
اما چه سود؟ سپاه جهل بر روی برخی از مدعیان افراطی دینداری سایه افکنده بود و هرچقدر که امیرالمومنین تلاش کرد نتوانست این جاهلان را بیدار کند.
و در نتیجه آتش بست قضیه حکمیت پیش آمد و با نیرنگ امروعاص و معاویه، علی از حکومت خلع شد و معاویه پسر ابوسفیان حاکم ممالک اسلامی گردید.
این نقطه شروع جولان یهودی ها در سرزمین شامات و فلسطین بود.
پرده سوم:
انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی به پیروزی رسید. یک سال بیشتر نبود که از انقلاب نوپای اسلامی ایران می گذشت که صدام حاکم مستبد عراقی با تحریک آمریکایی ها به ایران حمله کرد تا به خیال خام خودشان انقلاب اسلامی ایران را از پای درآورند.
بعد از حکومت امیرالمومنین این اولین حکومت مسلمان شیعه است که برقرار شده است اما جریان های پر نفوذ یهود در حکومت آمریکا نمی خواهند این انقلاب به ثمر بنشیند.
امام خمینی که به فراست این را دریافته بود که ریشه تمام مشکلات جهان یهودی ها هستند شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه از کل جهان را سر داد. بر این اساس و در جهت فراهم کردن مقدمات آزادسازی قدس از یوغ یهودیان نیروهای انقلابی ایران را به فلسطین فرستاد تا با تشکیل هسته های جهادی شبه نظامی سپاه حزب الله و حماس را تشکیل دهند.
اینجا بود که یهودی ها جنگ تبلیغاتی خود را شروع کردند و گفتند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. در حقیقت وظیفه این شعار این است که از قدرتمند شدن حزب الله و حماس به وسیله کمک های ایران ممانعت بکند.
