خورشید عالم تاب

شامم سیه تر است زگیسوی دلکشت خورشید من برآی که وقت دمیدن است

خورشید عالم تاب

شامم سیه تر است زگیسوی دلکشت خورشید من برآی که وقت دمیدن است

نحوه تربیت فرزند

پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۲ ق.ظ

مقدمه:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی رَ‌یْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَ‌ابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ‌ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ ۚ وَنُقِرُّ‌ فِی الْأَرْ‌حَامِ مَا نَشَاءُ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِ‌جُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ۖ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّىٰ وَمِنکُم مَّن یُرَ‌دُّ إِلَىٰ أَرْ‌ذَلِ الْعُمُرِ‌ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا ۚ وَتَرَ‌ى الْأَرْ‌ضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَ‌بَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ ﴿٥ (سوره حج)

ترجمه: اى مردم، اگر در باره برانگیخته شدن در شکّید، پس [بدانید] که ما شما را از خاک آفریده‌ایم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراى خلقت کامل و [احیاناً] خلقت ناقص، تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانیم. و آنچه را اراده مى‌کنیم تا مدتى معین در رحمها قرار مى‌دهیم، آنگاه شما را [به صورت‌] کودک برون مى‌آوریم، سپس [حیات شما را ادامه مى‌دهیم‌] تا به حد رشدتان برسید، و برخى از شما [زودرس‌] مى‌میرد، و برخى از شما به غایت پیرى مى‌رسد به گونه‌اى که پس از دانستن [بسى چیزها] چیزى نمى‌داند. و زمین را خشکیده مى‌بینى و[لى‌] چون آب بر آن فرود آوریم به جنبش درمى‌آید و نمو مى‌کند و از هر نوع [رستنیهاى‌] نیکو مى‌رویاند. (۵) (سوره حج)

این روزها حسابی لذت می برم از دخترم فاطمه. هر روز که می گذرد فهمیده تر می شود. اگرچه هنوز یک سالش نشده ولی روز به روز که چیزهای جدیدی یاد می گیرد کام زندگی من و مادرش و پدر و مادرهایمان را شیرین تر از قبل، عسل می کند. اولین بار وقتی یاد گرفت بنشیند خیلی کیف کردیم. و وقتی اولین بار یاد گرفت چهار دست و پا حرکت کند و وقتی اولین بار یاد گرفت از ارتفاع 15 سانتی آشپزخانه به صورت چهاردست و پا پایین بیاید من و مادرش تا یک هفته ذوق مرگ شده بودیم. فاطمه درحالی یاد گرفت از این ارتفاع خیلی خطرناک پایین بیاید که چندین بار از جلو و از عقب با سر و صورت به زمین خورده و صدای اه و افغانش فضای خانه را پر کرده بود.
حالا فاطمه دستش را به دیوار و میز تلویزیون و دسته مبل میگیرد و بلند میشود. مخصوصا اینکه عاشق تبلیغات تلویزیون است. در هر حالتی باشد هنگام تبلیغات فقط حواسش به تلویزیون است. مهم هم نیست موضوع تبلیغات مربوط به بزرگسالان باشد یا تبلیغ بفک نمکی.
فاطمه یاد گرفته است همراه ما که دست می زنیم دست می زند و با ما خوشحالی می کند. همین دیروز پریروز بود که فرق پا و دستش را فهمید. وقتی به فاطمه می گویم پایت کدام است؟ پایش را بلند می کند. دستش را هم همینطور.

تشویق کردن عامل فوق العاده پیشرفت
یکی از نکته های خیلی عجیبی که باعث شگفتی من شد ادراک خوشحالی و غم نوزاد وقتی که هنوز پا به عرصه این گیتی نگذاشته بود. وقتی ما به خانه اقوامی می رفتیم که بچه های کوچک 3 تا پنج سال داشتند، لحظاتی که بچه ها جیغ و فریاد می کشیدند و می خندیدند و بازی می کردند فاطمه درون شکم مادرش شروع به تکان خوردن می کرد.
همین درک خوشحالی و تشویق کردن های فاطمه باعث شد تا ما هروقت که کار ارادی و درستی از فاطمه می بینیم او را سریعا تشویق می کنیم. و او به درستی کارش پی می برد. به طور مثال وقتی من به فاطمه گفتم پایت کدام است؟ او نمی دانست جواب سوال من چیست. و در حالی که به من خیره شده بود نمی دانست باید چکار کند. من هم این را می دانستم که او هنوز نمی داند پا چیست. برای همین خودم پیش قدم شدم و چندین بار به فاطمه پایم را نشان دادم و گفتم این "پا" است. و چند بار گفتم این پای من است و این پای فاطمه است. بعد دوباره سوال کردم: فاطمه جان پایت کدام است؟ او دقیقا و دقیقا همانجوری که من پایم را نشانش داده بودم اما با تردید پایش را نشانم داد. اینجا بود که صدای هورا و تشویق و کف زدن و خندیدن و آفرین گفتن های من باعث شد که فاطمه از جوابش مطمئن شود. حالا هر وقت از فاطمه دست و پایش را سوال می کنم او با اطمینان خاطر و اعتماد به نفس بالا بدون اشتباه جواب می دهد.
حالا فاطمه ده ماهه ی ما دقیقا کلمه آب و بابا را تلفظ می کند. او می داند غذا داغ است. و کلمه داغ را با این عنوان "قا" یا "قاق" تلفظ می کند. به همین خاطر پای سفره به شدت با احتیاط دستش را به سمت کاسه سوپ داغ یا خورشت می برد تا بعد از اطمینان از میزان داغی ان تصمیم بگیرد که دست بزند یا نزند.
فاطمه وقتی 8 ماهه بود معنی پارک و تفریح را می دانست. این را از واکنش او نسبت به طبیعت می توان فهمید.
و حالا که به فاطمه نگاه می کنم باورم نمی شود که او برای رسیدن به دنیا چه مسیرهایی را طی کرده است. همه چیز مثل یک معجزه می ماند. معجزه خدا.


پانوشت:

  1. ابتدا این مطلب اینجا منتشر شد.

این مطالب مرتبط را هم که قبلا در مورد دخترم و مسائل حاشیه ای آن نوشته ام به شما پیشنهاد می کنم تا سری بزنید. بعضی هاشان خوب از آب در آمده اند.

  1. الهی شیر مادرش خشک نشود.
  2. یک ضرب المثل زیبای دزفولی (با موضوع تربیت فرزند).
  3. دو .... دو .... مشک دو (ترجمه و تفسیر شعر محلی دزفولی).
  4. دخترم فاطمه.
  5. یک ضرب المثل زیبای دزفولی در مورد مسائل پزشکی کودکان.
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۰۷
فلان الملک

تربیت فرزند

نظرات  (۵)

۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۲:۰۲ d;یک یک دختر مسلمان
چقدر ناز و ملوسه... خدا حفظش کنه..............
پاسخ:
ممنونم. لطف دارید.
سلام خدا حفظش کنه. نکات جالبی بود. التماس دعا دارم
پاسخ:
محتاجیم به دعای دوستان.
اللهم عجل لولیک الفرج.
دخر بچه ای بسیار زیبا و دلنشین دارید ماشالله
خدا حفظش کند
پاسخ:
ممنون لطف دارید.
این دختر خانوم ِ ناز نازی دختر شماست؟
چه خوشبختی ِ بزرگی!
خدا حفظش کند ^^
پاسخ:
بله. این خانوم خانوما دختر منه.
شما لطف دارید.
۱۰ دی ۹۲ ، ۱۵:۲۸ فاطمه فضیلت پور
الهی عمه (به قول خودش عمبه) فداش بشه. چادر نماز عمه رو سر کرده که نماز بخونه قربونش برم.
پاسخ:
دور از جون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">