گاهی اوقات پیش خودم فکر می کنم جنگ خیلی بد است. کشتار و خونریزی! چه چیزی از این بدتر می تواند باشد؟ خاواده های کشته شدگان چقدر داغ را باید تحمل کنند؟ تا کی فرزندان کشته شدگان از بی پدری زجر بکشند؟
اما ...
خوب که نگاه می کنم می بینم بسیاری از مردم در آرامش و آسایش غرق در فساد می شوند. معیارها و ملاک های دین را فراموش می کنند. در استعدادهای نداشته شان لاف های بزرگ می زنند. ادعای وطن پرستی می کنند. حرف از کمک به نیازمندان می زنند. اما لباس های بدن نما می پوشند تا در خیابان دیدگان نامحرمان را به خود جلب کنند.
چه کسی می آید تا دوباره از قبل خبر شهادتش را به ما بگوید؟