خورشید عالم تاب

شامم سیه تر است زگیسوی دلکشت خورشید من برآی که وقت دمیدن است

خورشید عالم تاب

شامم سیه تر است زگیسوی دلکشت خورشید من برآی که وقت دمیدن است

الهی شیر مادرش خشک نشود (شعر محلی دزفولی)

يكشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۴۱ ب.ظ
بیش پم پم(1) بیش پم پم
بیش پم پ مارش بنگش
خشک نکنه شیر دنگش
اشکم شنگ رنگش
حپل حپو ....

هرچه گامشون خورن ورش تپو !

نه شمل اوردشه (na shamal ovordesha)

نه ممل اوردشه (na mamal ovordesha)

تکل بیده .... اُ اوردشه (tokole bida .... o ovordesha)

یکی دیگر از اشعاری که دزفولی ها برای بچه های چند ماهه شان می خوانند شعر فوق است.
بیش پم پم (1)بیش پم پم. این مصرع جهت مشخص شدن ریتم، آهنگ ، وزن و مقدمه شعر است و معنی خاصی ندارد. یا اگر دارد دست کم من از آن اطلاعی ندارم. نحوه چینش صداها و آواها در این مصرع نشان شادابی و رقص در این شعر می دهد و هنگامی که این شعر را برای بچه چند ماهه می خوانند بچه را به هر شکلی که بتوانند می رقصانند تا متوجه شادی اطرافیان بشود. و روح خود طفل نیز بر سر شوق بیاید و خنده بر لبهایش جاری شود.
بیش پم پ مارش(2) بنگش (3)
" مار " در گویش دزفولی همان مادر است. در گویش دزفولی به مادر " دا " هم گفته می شود. گمانم " دا " بین بختیاری های کهکیلویه و خوزستان و لرهای استان لرستان کلمه مشترکی باشد. به نظر می آید " دا " مخفف کلمه " دایه " باشد.
"داش" یعنی دایه اش و " مارش " با کسره حرف " ر" یعنی مادرش. " بنگ " (4) هم که همان بانگ است به معنای صدا کردن است. معنی این مصرع این است که مادر بچه اش را برای خوردن شیر صدا می کند.
خشک نکنه شیر دنگش (5). "شیر دنگ" همان دنگ شیری است که خدا برای بچه در سینه مادر قرار می دهد. "دنگ " به معنای سهم است. چرا که اگر بچه از سینه مادر شیر نخورد به مرور زمان شیر مادر خشک می شود. به همین خاطر است که مادر بچه اش را صدا می کند تا شیر بخورد.
اشکم شنگ رنگش (6). اشکم  (eshkam)   در زبان فارسی همان شکم است. که در گویش دزفولی اشکم گفته می شود. بچه هایی که شیر مادر را می خورند در خصوص دفع غذا مشکلی ندارند لذا شکمشان روان است و دچار یبوست نیستند. به همین خاطر در این مصرع شنگ و رنگ (shonge rong) استعاره از روان بودن شکم نوزاد است که بر اثر خوردن شیر مادر اتفاق می افتد. البته برخی نیز معتقدند که استعاره از شکم نرم و ترد بچه است.
حپل حپو (hapel hapo) هرچه گامشون (gameshun) (7) خورن (khovaren) (8) ورش (varesh) تپو (tapo)
حپل حپو: این برگردان کلمه هاپولی کردن است. وقتی یک چیزی را هاپولی می کنند در اصل آن را می خورند. در گویش دزفولی به این کار (هاپولی کردن) می گویند: حپل حپو
هرچه گامشون خورن ورش تپو: یعنی هرچیزی که گاومیش ها می خورند و از شیر گاومیش مادر را تقویت می کنند اثرات این شیر گاومیش که در شیر مادر خودش را نشان می دهد و باعث چرب تر شدن و غنی تر شدن شیر مادر می شود، به بدن طفل بچسبد و تبدیل به گوشت شود. این جمله حالت دعایی دارد. گویی که از خدا می خواهند که شیر گاومیش به بدن بچه گوشت شود.

نه شمل اوردشه (na shamal ovordesha10)
نه ممل اوردشه (na mamal ovordesha)
این بچه را نه شمل و نه ممل آورده است. هیچ کدام در آوردن بچه نقشی نداشته اند. چرا که بچه حلال زاده است.
تُکُلِ (11) بیدَه(12) اُ (13)اُوُردِشَه
(tokole bida .... o ovordesha)
معنی این شعر این است که این بچه : چوبی بوده است که او را آب آورده است.

پانوشت:
  1. Bish pam pam
  2. Maresh
  3. Bongesh
  4. Bong
  5. Dong
  6. 6Eshkame shonge rongesh
  7. گامشون (gameshun) همان گاومیش هاست.
  8. خورن (khovaren) همان خوردن است.
  9. هدف من از درج این اشعار فقط ثبت این اشعار جهت عدم فراموشی و به اشتراک گذاشتن اطلاعات شخصی و فرهنگ بومی شهر دزفول است.
  10. ovordesha یعنی او را آورده است.
  11. این بیت پرمغز ترین جای شعر است. تکل tokol در اصطلاح و فرهنگ دزفولی به چوب هایی گفته میشده که در زمان های گذشته به خاطر سیلاب های رودخانه دز از اطراف رودخانه کنده می شدند و با جریان آب به سمت دزفول کشیده می شدند. این چوب ها خاصیت گرمایی بسیار بالایی داشته اند. آن وقت اشخاصی می رفته اند و با جمع کردن این چوب ها و فروش این چوب ها، از این طریق کسب روزی می کرده اند. به کسانی که به این کاسبی مشغول بوده اند می گفته اند " تکل فروش". اما شاعر در زیبا ترین استعاره انتقال نطفه بچه از صلب پدر به رحم مادر را به جاری شدن تکل در رودخانه تشبیه کرده است.
  12. بیده (bida): بوده است.
  13. اُ (o) : آب
  14. این مطلب در ابتدا اینجا منتشر شده است.


نظرات  (۳)

۱۰ تیر ۹۲ ، ۱۰:۱۳ مهران موزون
سلام بی پایان بر لحظاتی که این مطلب نگاشته شد.
سلام بر تو مجید عزیز که با این مطلب به وادی "احیای فرهنگ محلی دزفول" ورود کرده ای.
وادی که سالهاست بیشترین فریاد را در مورد آن در اینترنت جار زده ام.
ممنون مجیدجان.
دستت درست اخوی...دستت درست.
پیشنهاد اول) وقتی عبارات دزفولی را که نیاز به اعراب گذاری دارد در مطلب می نویسی همانجا و در کنارش در یک پرانتز با اسپل انگلیش هجاهایش را معلوم کن تا خواننده داغاداغ بتواند استفاده کند و رجوع به انتهای مطلب نکند
پیشنهاد دوم) چیزی شبیه «کلمه ها و ترکیب های تازه» در کتاب های فارسی قدیمی در انتهای مطلب یکبار دیگر فینگلیش کلمات را به همراه ترجمه و مسمای آن بنویس. این کار را تقریبا همین حالا کرده ای ولی چیدمان و اولویت بندی این نکات (طوری که مخاطب پسند تر باشد) نیز اهمیت دارد.
پیشنهاد سوم) فعلا زیادی فضولی کردم...کافیه دیگه.
ممنون از تو پسر نازنین دزفولی که آستین در عرصه فرهنگ بالا زده ای.
روزی برسد که برای همیشه سیاسی نویسی را بایگانی کنیم و فقط در مقوله فرهنگ یکدیگر را صفا دهیم.انشالله
پاسخ:
ممنون مهران جان. چشم. سعی می کنم از این به بعد پیشنهادات و راهنمایی های شما را عملی کنم.
بیت شمل و ممل آخرشو چرا ننوشتی؟
پاسخ:
فکر نمی کردم این هم جزو شعر باشه.
۱۴ تیر ۹۲ ، ۲۲:۴۲ سیدمحمودشفیعی
برادر عزیزاگر میخواهیدشعر محلی بنویسیدشعری بنویسیدکه برای دنیاواخرت مفیدباشد
مثل غدیریه مرحوم ناهیدی که مطلعش اینست
هزارشکرخداهم هنابهاراومه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">