مقدمه:
در دنیای سیاست هر حرف یک پیامی در بردارد که آن پیام در باطن سخن پنهان شده است. اگرچه در ادبیات پیام ها هرچند طعنه و کنایه باشد در ظاهر کلام به خوبی نمایان است لکن در دنیای سیاست کمی مفاهیم پیچیده تر به نظر می رسد.
امروزه در سطر اخیار از ابوبکر البغدادی پیامی منتشر شده است با این مضمون: با همه جهان می جنگیم. [لینک]
اما باید از خود سوال کنیم چرا ابوبکر البغدادی امروزه چنین پیامی را مخابره می کند؟
همه دنیا بر این شهادت می دهند که آمریکا
خورشید عالم تاب
شامم سیه تر است زگیسوی دلکشت خورشید من برآی که وقت دمیدن است
الله اکبر الله اکبر الله اکبر. خامنه ای رهبر. مرگ بر ضد ولایت فقیه. درود بر رزمندگان اسلام. سلام بر شهیدان. مرگ بر آمریکا. مرگ بر انگلیس. مرگ بر منافقین و کفار. مرگ بر اسرائیل.
این دعایی است که ما شیعه های ایرانی بعد از هر نماز به حالت شعارگونه سر می دهیم و هنوز از ته دل نابودی آمریکا و انگلیس و اسرائیل و منافقین و کفار را از خدا طلب می کنیم و آنها را به طور جدی نفرین می کنیم.
یادم می آید قبلا که هنوز صدام زنده بود به جای کلمه کفار
پیش یکی از بزرگان جهاد بودیم. سردار نوعی اقدم که مستشار نظامی در سوریه است. خیلی ها از سردار خواستند که مقدمات حضور آنها در سوریه برای جهاد فی سبیل الله را فراهم کنند. معذرت خواهی کرد و گفت جهاد شما در همین جاست. همین محفل های دوستان. همین زیارت عاشورا. همین دعای کمیل. همین هیئت ها جهاد شماست. شما باید آدم سازی کنید. ما به امثال کسانی نیاز داریم که در همین هیئت ها ساخته می شوند.
گفت مشکل ما در سوریه همین است. مسلمان واقعی نداریم. گفت داریم
مثال آمریکا در مقابل ایران مثال یک وزنه بردار خیلی پر مدعاست که می خواهد وزنه ای را بردارد که برای تکان دادن آن هیچ قدرتی ندارد. آمریکا در مقابل این وزنه سنگین برای بلند کردن آن فیگور گرفته است و به همه دنیا نشان می دهد که قصد بلند کردن آن را دارد اما وقتی زور می زند
مقدمه
از وقتی آقای هاشمی رفسنجانی مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت که آقای احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونی طرف حساب خود را آقای میرحسین موسوی و کروبی ندانست. بلکه آنها را در تلویزیون مهره های شطرنج آقای هاشمی و خانواده اش قلمداد کرد و این خبر از تحرکاتی می داد که فتنه 88 سرآغاز آن بود. اما باید قطعات پازل را کنار هم بچینیم تا متوجه شویم که هاشمی دارد در این بازی جورچین (پازل) چه نقشی را ایفا می کند. ما سعی نداریم تا مطلبی را خارج از حوادث و وقایع به مخاطب القا کنیم. لکن باید به صورت کلان و از بالا به جریانات توجه شود تا قابل تحلیل باشد.
پرده اول: جنگ نیابتی و اهداف آن
توجه کنید که بارها از رسانه های غربی به نقل از مقامات کاخ سفید و دیگران شنیده ایم که جنگ سوریه را یک جنگ نیابتی خوانده اند. جنگی که یک طرف ان
مقدمه
برعکس انگلیسی ها آمریکا انسان های دور اندیشی نیستند. نفوذ صهیونیسم در دولت آمریکا و تعصبات افراطی آنها در دین یهود و آموزه های غلط و تحریف شده تورات باعث شده تا آمریکا هزینه های گزافی را به لحاظ مالی پرداخت کند. اما آن چیزی که عدم دوراندیشی امریکایی ها را اثبات می کند عدم توانایی مدیریت صهیونیست هاست. به طوری که نفوذ این جریان مخرب و افراطی تصمیم گیری در امر خاورمیانه را از دست امریکایی ها خارج کرده است. بر این اساس آمریکایی ها مجبورند طبق خواسته یهود برای آن چیزی که منافع خود می خوانند به سوریه حمله نظامی کنند. اما این جنگ بر خلاف جنگ عراق یک جنگ عادی نیست.
یاد جریان روز مباهله افتادم. آخرین فرستاده خدا با مسیحیان نجران توافق کردند که در روز موعود برای نفرین یکدیگر حاضر شوند تا ببینند خدای بزرگ نفرین چه کسی را برآورده می کند. روز مقرر، مسیحیان با کشیش ها و بزرگانشان آمدند اما رسول خدا (ص) دخترش فاطمه (س) و دامادش علی (ع) و نوه هایش حسن (ع) و حسین (ع) را آورد. مسیحیان از دیدن این صحنه نگران شدند و تصمیم گرفتند که از همان راهی که آمده بودند برگردند. (1)
حالا مسیحیان و یهودیان در سوریه دارند با مسلمان ها می جنگند. اما آن جنگ اصلی که آمریکا بدان مسلمان ها را تهدید کرده بود مانده تا قدرت یک طرف اثبات شود. تا دیروز گمان می کردم که آمریکا