خورشید عالم تاب

شامم سیه تر است زگیسوی دلکشت خورشید من برآی که وقت دمیدن است

خورشید عالم تاب

شامم سیه تر است زگیسوی دلکشت خورشید من برآی که وقت دمیدن است

۲۰ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

به قول شاعر:
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی به صد مقدمه نا جور می شود.

 

یک روز قبل با آقای غفاری و آقای شهباز نشستیم طی یک جلسه خیلی عالی تصمیم گرفتیم که در برنامه فردا (روز چهارشنبه بعد از ظهر که خبرش را اینجا کار کردیم) چه بگوییم و برنامه را چطور تنظیم بکنیم. به خیال خودمان قرار شد که چه بگوییم و چه نگوییم.

در آن جلسه خصوصی چقدر من به دوستان تاکید کردم که
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۲۸
فلان الملک

من مسئول این طرف بازار هستم
شرح روزه خواری در ملاء عام در بازار امام خمینی اهواز و تجربه موفق چند تذکر

پیش نویس:

أوحَى اللّه‏ُ تَعالى إلى شُعَیبٍ النَّبِىِّ إِنّى مُعَذِّبٌ مِن قَومِکَ مِائَةَ أَلفٍ: أَربَعینَ أَلفا مِن شِرارِهِم وَسِتّینَ أَلفا مِن خیارِهِم فَقالَ: یارَبِّ هؤُلاءِ الشرارُ فَما بالُ الخیارِ؟! فَأَوحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیهِ: داهَنُوا أَهلَ المَعاصى فَلَم یَغضِبُوا لِغَضَبى؛

خداى تعالى به شعیب پیامبر وحى فرمود که: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد: چهل هزار نفر بدکار را، شصت هزار نفر از نیکانشان را. شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود که: آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نیامدند.

کافى، ج5، ص56، ح
با حضرت علیا مخدره رفته ام بازار. بی اختیار جلوه های بی حیایی را که در بازار اهواز می بینم اخم هایم
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۱۰
فلان الملک
اِشکَمِ(1) رَوونِ (2) بَز ِ (3) مار ِ (4) مهربونِ
eshkame ravune baze mare mehrabune
یکی از چیزهایی که برای بچه های زیر یک سال اصلا خوب نیست خوردن عسل است. عسل شکم نوزاد را مثل سنگ سفت می کند و بند می آورد تا جایی که گفته اند خوراندن عسل دور از جان شما منجر به سنگ کوب شدن نوزاد می شود.
دزفولی ها به زیبایی برای توصیه های پزشکی در خصوص چگونگی تغذیه نوزاد این ضرب المثل پر مغز را
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۲ ، ۱۲:۲۱
فلان الملک


در دزفول که شهر شهیدان هشت سال دفاع مقدس در برابر جنگ تحمیلی است جناب آقای موجودی در وبلاگ الف دزفول موضوع دیدار با خانواده های جانبازان و شهدا را طرح کرده اند که ایده بسیار جالبی است. ایشان در این پست نیز گزارش اولین دیدار خود را ارائه داده اند که بازهم به جای خویش بسیار پسندیده و به جا بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۲ ، ۱۵:۲۶
فلان الملک

گپتَ آموز، کُچکَت آمُوختَس
Gapta amuz, kochkat amokhtas

یکی از ضرب المثل های خیلی با مغز و پر مفهوم دزفولی ها برای تربیت فرزندان و نسل های بعدی جمله حکیمانه بالاست. معنی تحت الفظی آن این است: به بزرگتر خود یاد بده، کوچکتر تو خودش یاد گرفته است.
به عبارت بهتر اگر می خواهی بچه ها (کوچکترها) کارها و رفتار و اعمال خوب را یاد بگیرند اول بزرگترها را آموزش بده. بر این اساس کوچکترها برای زندگی خود نگاهشان به بزرگترهاست.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۲ ، ۰۰:۲۴
فلان الملک

وقتی افسران جنگ نرم تعلل و غفلت می کنند،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۲ ، ۰۰:۰۹
فلان الملک
بیش پم پم(1) بیش پم پم
بیش پم پ مارش بنگش
خشک نکنه شیر دنگش
اشکم شنگ رنگش
حپل حپو ....

هرچه گامشون خورن ورش تپو !

نه شمل اوردشه (na shamal ovordesha)

نه ممل اوردشه (na mamal ovordesha)

تکل بیده .... اُ اوردشه (tokole bida .... o ovordesha)

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۲ ، ۱۹:۴۱
فلان الملک
داوود به من پیامک داده: این جماعت فرق بین تولد و عروسی را نمی فهمند. سیا نرمه نرمه پخش می کنند.
خدا را شکر فقر فرهنگی هم که نداریم. دقیقا دشمن دست گذاشته است روی نقاط قوت فرهنگی ما. اگر شیعه یک نقطه قوت داشته باشد همین مبحث انتظار است. و دقیقا دشمن این مطلب را به درستی درک کرده، فهمیده و برای آن برنامه ریزی کرده است. اما ما چه کرده ایم؟ این تخریب فرهنگی و رقص با آهنگ سیا نرمه نرمه و دخترای بندر در روز میلاد امام زمان (ع)
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۲ ، ۱۱:۱۴
فلان الملک

یکی از شعر هایی که دزفولی ها برای بچه های خود می خوانند شعر " دو دو مشک دو" (1) است. این شعر که محتوای جالبی دارد خوانده می شود برای کودکان زیر یک سال. شاید هم تا دو سال جواب بدهد. یک نوع شعر حرکتی است. یادم می آید بچه های بزرگتر فامیل بچه های چند ماهه را روی پاهایشان می گذاشتند و درحالی که به بچه یک نوع سواری حرکتی می دادند این شعر را برایش می خواندند:

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۲ ، ۰۳:۲۱
فلان الملک

یه رفیق اینچنینی خیلی کم گیر هرکسی میاد. تازگی ها با علی سعادت سرشت آشنا شدم. یک پسر متین و آرام. به طور عجیبی به هیچ وجه اهل غیب نیست. در نگاه اول خیلی زود به دل هرکسی میشینه.

یه روز سر بحث خواستگاری و مذاکرات ابتدایی داشتم باهاش صحبت می کردم. علی گفت: من در لحظات حساس مذاکره به خانومم گفتم که دوس ندارم در آینده آرایشگر بشی!!!

من خیلی تعجب کردم. پیش خودم فکر کردم بالاخره آرایشگری هم برای زن ها یک شغله دیگه که میتونه کمک خرج زندگی همسر باشه. مثل مردها که آرایشگر میشن.

توی همین خیالات سیر می کردم و منتظر ادامه حرف علی بودم که گفت: همسرم از من سوال کرد که چرا نباید آرایشگر بشم؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۱۱
فلان الملک