رفته ایم جلسه شعر خوانی. یا همان شب شعر.
این شب شعر با دیگر جلسه های شب شعر فرق می کند. یک عده شاعر متعهد و انقلابی جمع شده اند و اشعار خودشان را به نقد می گذارند. برعکس دیگر شب شعر ها هم خبری از دختر و پسرهای جیگول سیگاری مو بلند و مانتو کوتاه که فقط بلدند در وصف معشوقه هاشان شعر بگویند نیست.
همه خانوم های چادری و آقایان طلبه و محاسن و این جور چیزها ...
اما ناشی از اثرات آن شب شعرهای جیگولی بعد از شعر خواندن هر شاعر
حضور در جلسه های شعر همیشه باعث شده تا چشمه های طبع من باز شود. دیشب هم که در یک جلسه شب شعر حضور یافتم درنهایت منجر به ترواش شعر زیر گردید که بی مناسبت به انقلاب اسلامی و اتفاقات اخیر نیست. به همین خاطر این شعر را برای عزیزان به اشتراک می گذارم تا با نقدهای خود شعر ما را به تعالی برسانند.
مثال آمریکا در مقابل ایران مثال یک وزنه بردار خیلی پر مدعاست که می خواهد وزنه ای را بردارد که برای تکان دادن آن هیچ قدرتی ندارد. آمریکا در مقابل این وزنه سنگین برای بلند کردن آن فیگور گرفته است و به همه دنیا نشان می دهد که قصد بلند کردن آن را دارد اما وقتی زور می زند