تکیه اش تا به آسمان ها بود هیچ بادی تکان نمی دادش
در خیابان قدم که بر می داشت هیچ دستی نشان نمی دادش
آن زمانی که شل گره می زد روسری های عشوه را بر سر
سر به زیرانه گرچه می آمد، بوق امّا امان نمی دادش
می خرامید و دلبری می کرد باز آهوی خوش خیال امّا
در چراگاه چشم های هوس هیچ گرگی زمان نمی دادش
تا به روزی رسان توکل کرد، برِکت بین سفره اش گل کرد
شهوت تشنه ی شکم سیران، وعده ی آب و نان نمی دادش
لب بلوار منتظر مانده، کمی از قبل ها معطل تر
در عوض عشق و حال راننده سفری رایگان نمی دادش
مثل هر روز باد می آمد، بادهایی که بی حیا... امّا
گره اش سفت بود روسری اش، هیچ بادی تکان نمی دادش
علی فردوسی
فعالین انقلابی فضای مجازی اهواز جلسه این هفته با حضور حجت الاسلام سید محسن شفیعی مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه های استان خوزستان عصر روز جمعه 92/7/5 راس ساعت 16:00 در محل سالن جلسات بسیج اساتید واقع در میدان شهید چمران برگزار خواهد شد.
چهارمین جلسه وبلاگ نویسان انقلاب اسلامی
آقای روحانی دوستان شما بیشتر از اینکه به فکر سازندگی و تعالی اقتصاد و سیاست جمهوری اسلامی ایران باشند به فکر صفحات فیس بوک خود هستند. معلوم است که این دوستان علایق اینترنتیشان بر علایق خدمت رسانیشان می چربد. پس چگونه این افراد می خواهند به فکر مردم باشند؟
مقدمه
یاد جریان روز مباهله افتادم. آخرین فرستاده خدا با مسیحیان نجران توافق کردند که در روز موعود برای نفرین یکدیگر حاضر شوند تا ببینند خدای بزرگ نفرین چه کسی را برآورده می کند. روز مقرر، مسیحیان با کشیش ها و بزرگانشان آمدند اما رسول خدا (ص) دخترش فاطمه (س) و دامادش علی (ع) و نوه هایش حسن (ع) و حسین (ع) را آورد. مسیحیان از دیدن این صحنه نگران شدند و تصمیم گرفتند که از همان راهی که آمده بودند برگردند. (1)