برنامه ریزی علاج روزمرگی
در یکی از این روزهایی که گذشت به همراه همسرم به دیدار یکی از عزیزانی رفتم که در صدا و سیما شغل کارگردانی و تهیه کنندگی را دارد. علی رغمی که پیش خودم فکر می کنم هرچه از خداوند تبارک و تعالی خواسته ام به لطف کریمانه و الهی خود دریغ نفرموده است لکن کمی گله کردم از اوضاع موجود. از آن بابت که احساس روزمرگی و بی فایده بودن سخت مرا می آزارد. از اینکه احساس می کنم هیچ هدفی در زندگی ندارم و برای خود سیری تعریف نکرده ام. همین بی هدفی منجر می شود که آدم سراغ همه چیز برود و در زندگی پراکنده بشود. و این پراکندگی منجر می شود که شخص به هیچ کدام از اهدافش نرسد. و در هیچ شغلی موفق نشود.
یکی از چیزهایی که به سختی مرا می آزارد احساس محدودیت در شغل است. به یقین مشاغل اداری به شدت روح مردان را می آزارد. نمی دانم این چقدر درست است. ممکن است در هر شغلی آدم همین احساس را بکند. به شدت دنبال این هستم که برای خودم یک تفریح کاری دست و پا کنم. کاری که از آن لذت ببرم. هم لذت مالی و هم لذت معنوی.
آقای تهیه کننده با کمال متانت به حرف هایم گوش کرد و گفت من هم چند سال پیش به همین مشکل گرفتار بودم. او گفت من نشستم و تمام توانایی ها و علایق خودم را روی کاغذ نوشتم و در مورد آن ها فکر کردم. و تصمیم گرفتم یکی از این موارد را به طور جدی دنبال کنم و خودم را از پراکندگی نجات دادم. همین شد که ظرف یک سال به موفقیت های زیادی دست یافتم. ایشان تاکید کردند که الزاما باید همه چیز را روی کاغذ بنویسید.
این حرف عجیب مرا به فکر فرو برد. و در همین احوال به طور اتفاقی دیدم که پدرم هم روی یک کاغذ برنامه های یک سال آینده (1393)خود را روی کاغذ نوشته است. همین شد که تصمیم گرفته ام یک تحول اساسی در زندگی خودم شکل بدهم.
این روزها درگیر همین موضوع هستم.
پانوشت:
- ابتدا این مطلب اینجا منتشر شد.