آیا اگر هاشمی رئیس جمهور می شد تحریم ها برداشته می شد؟
دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۲۲ ق.ظ
آیا اگر هاشمی رئیس جمهور می شد تحریم ها برداشته می شد؟
این شبهه ای است که قطع به یقین در آینده بسیاری از کسانی که مدعی روشنفکری هستند خواهند گفت. آنها خیال می کنند که هاشمی منجی بلا منازع مردم ایران است. اما این اشخاص معمولا وقتی درمورد تحریم ایران و دشمنی آمریکا و غرب صحبتی به میان می آید هیچ علاقه ای به بحث ندارند و دنبال جواب آن نیستند. این نوع رفتار بیشتر به خاطر فرار از طرح مسئله است. لکن امریکا بارها در مورد ایران ثابت کرده است که هیچ گاه قصد دوستی نداشته است. آمریکا در برهه های مختلف چه از نظر سیاسی و اقتصادی و چه از نظر فشارهای قهریه و نظامی سعی کرده است که مردم ایران را تسلیم خود کند. آنچه روشن است این تحریم ها و فشارهای غرب و امریکا فقط به خاطر مهار ایران هسته ای است. بنا بر این اگر قائل باشیم که هاشمی می تواند فشار تحریم ها را بکاهد باید تصور کنیم که او در راستای اهداف و میل آمریکا و انگلیس در جهت توقف فعالیت های هسته ای گام برخواهد داشت.
اما چرا غرب از عدم احراز صلاحیت هاشمی به شدت خشمگین است؟
فرض کنید اگر هاشمی برای تصدی پست ریاست جمهوری تایید صلاحیت می شد و در خصوص انرژی هسته ای به آمریکا و غرب هیچ امتیازی نمی داد! بسیار ساده انگاری است اگر فکر کنیم آمریکا این احتمال را در معادلات سیاسی و دیپلماتیک خود نگنجانده باشد اما با این حال بازهم آنها از کاندیتاتوری هاشمی بسیار خوشحال بودند و از او تمام قد حمایت کردند. چرا؟
به یقین آنچه مد نظر دشمنان ایران است ایجاد تنش و اختلافات داخلی است. هاشمی با توجه به شکست های پی در پی در انتخابات های قبلی و ناکامی خانواده وی در سیاست و اقتصاد رانتی، بستری مناسب بود برای ایجاد تنش های داخلی. این همان چیزی است که غربی ها در مورد ان برنامه های فراوانی را طرح ریزی کرده بودند؛ به این نشان که فرزندان هاشمی قبل و بعد از محکومیت، سفرهای متعددی به انگلیس داشتند و همچنین، تماس تلفنی مهدی هاشمی با نیک آهنگ کوثر و تاکید به این نکته که وظایف ما تقسیم بندی شده است و هرکسی دارد کار خودش را انجام میدهد. به همین خاطر آنچیزی که مد نظر غربی ها بود تضعیف نظام از طریق ایجاد تنش های داخلی به وسیله هاشمی بود این دقیقا همان چیزی بود که در فتنه 88 آنها می خواستند انجام دهند. لذا بی دلیل نیست که در رسانه ها و به طور علنی از میرحسین و کروبی و هاشمی و حتی مشایی و برخی دیگر دفاع می کنند و از این کار ابایی ندارند. اکنون نیز کسانی مثل حسن روحانی و عارف را برای روی کار امدن اصلاحات برای ایجاد تنش به میدان فرستاده اند. هرچند حسن روحانی اعلام کرده است که به صورت مستقل وارد عرصه رقابت شده است اما به عقیده بنده این یک عوام فریبی آشکار است.
حال باید به شورای نگهبان آفرین گفت چراکه در زیر فشارهای سنگین اجتماع کسی مثل هاشمی را از صحنه رقابت های انتخاباتی کنار گذاشت تا جو کشور آرام بماند و صحنه رقابت آلوده به لجن پراکنی و بی اخلاقی های انتخاباتی نشود. این کار هم به نفع هاشمی بود و هم به نفع ملت ایران. چرا که قدرت و اقتدار ایران چه از نظر سیاسی و اقتصادی در پرتو همین آرامش به وجود می آید.
این شبهه ای است که قطع به یقین در آینده بسیاری از کسانی که مدعی روشنفکری هستند خواهند گفت. آنها خیال می کنند که هاشمی منجی بلا منازع مردم ایران است. اما این اشخاص معمولا وقتی درمورد تحریم ایران و دشمنی آمریکا و غرب صحبتی به میان می آید هیچ علاقه ای به بحث ندارند و دنبال جواب آن نیستند. این نوع رفتار بیشتر به خاطر فرار از طرح مسئله است. لکن امریکا بارها در مورد ایران ثابت کرده است که هیچ گاه قصد دوستی نداشته است. آمریکا در برهه های مختلف چه از نظر سیاسی و اقتصادی و چه از نظر فشارهای قهریه و نظامی سعی کرده است که مردم ایران را تسلیم خود کند. آنچه روشن است این تحریم ها و فشارهای غرب و امریکا فقط به خاطر مهار ایران هسته ای است. بنا بر این اگر قائل باشیم که هاشمی می تواند فشار تحریم ها را بکاهد باید تصور کنیم که او در راستای اهداف و میل آمریکا و انگلیس در جهت توقف فعالیت های هسته ای گام برخواهد داشت.
اما چرا غرب از عدم احراز صلاحیت هاشمی به شدت خشمگین است؟
فرض کنید اگر هاشمی برای تصدی پست ریاست جمهوری تایید صلاحیت می شد و در خصوص انرژی هسته ای به آمریکا و غرب هیچ امتیازی نمی داد! بسیار ساده انگاری است اگر فکر کنیم آمریکا این احتمال را در معادلات سیاسی و دیپلماتیک خود نگنجانده باشد اما با این حال بازهم آنها از کاندیتاتوری هاشمی بسیار خوشحال بودند و از او تمام قد حمایت کردند. چرا؟
به یقین آنچه مد نظر دشمنان ایران است ایجاد تنش و اختلافات داخلی است. هاشمی با توجه به شکست های پی در پی در انتخابات های قبلی و ناکامی خانواده وی در سیاست و اقتصاد رانتی، بستری مناسب بود برای ایجاد تنش های داخلی. این همان چیزی است که غربی ها در مورد ان برنامه های فراوانی را طرح ریزی کرده بودند؛ به این نشان که فرزندان هاشمی قبل و بعد از محکومیت، سفرهای متعددی به انگلیس داشتند و همچنین، تماس تلفنی مهدی هاشمی با نیک آهنگ کوثر و تاکید به این نکته که وظایف ما تقسیم بندی شده است و هرکسی دارد کار خودش را انجام میدهد. به همین خاطر آنچیزی که مد نظر غربی ها بود تضعیف نظام از طریق ایجاد تنش های داخلی به وسیله هاشمی بود این دقیقا همان چیزی بود که در فتنه 88 آنها می خواستند انجام دهند. لذا بی دلیل نیست که در رسانه ها و به طور علنی از میرحسین و کروبی و هاشمی و حتی مشایی و برخی دیگر دفاع می کنند و از این کار ابایی ندارند. اکنون نیز کسانی مثل حسن روحانی و عارف را برای روی کار امدن اصلاحات برای ایجاد تنش به میدان فرستاده اند. هرچند حسن روحانی اعلام کرده است که به صورت مستقل وارد عرصه رقابت شده است اما به عقیده بنده این یک عوام فریبی آشکار است.
حال باید به شورای نگهبان آفرین گفت چراکه در زیر فشارهای سنگین اجتماع کسی مثل هاشمی را از صحنه رقابت های انتخاباتی کنار گذاشت تا جو کشور آرام بماند و صحنه رقابت آلوده به لجن پراکنی و بی اخلاقی های انتخاباتی نشود. این کار هم به نفع هاشمی بود و هم به نفع ملت ایران. چرا که قدرت و اقتدار ایران چه از نظر سیاسی و اقتصادی در پرتو همین آرامش به وجود می آید.
۹۲/۰۳/۰۶